مشق خاک

 

         
شعری از شاعر گرامی شهرمان "افسر فاضلی"
مادر
 
مرا چه وحشت از این روسیاهی ای مادر
که ظلمت شب من را تو ماهی ای مادر
شبی ز چشم تو خواندم غم محبت را
که ریخت اشکت و کردم نگاهی ای مادر
دلم به گرمی آغوش مهربان تو هست
چرا که هستی و دارم پناهی ای مادر
به یاد آن شبها که تا سحرگاهان
نخفتی مگر گاه گاهی ای مادر
دلم شکسته از آن روزها که جز فریاد
نمانده برای تو راهی ای مادر
منم برابر دریایی از گذشت،آری
تویی مقابل کوه گناهی ای مادر
ز جان که هدیۀ لایق تری ندارم من
مگو مگو که به جز آن چه خواهی ای مادر
شب فراق، به اهل جهان نمی آید
کشیده ای تو مگر روزی آهی ای مادر؟
طواف کعبه ندارد،ثواب دیدارت
که اولین حرم و قبله گاهی ای مادر
مرا بوسۀ خورشید عشق،مهمان کن
گلی و پیش تو هستم گیاهی ای مادر


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,ساعت11:14توسط زهراابراهیمی،فاطمه پورغریب شاهی | |